احمد شاه مسعود به روایت رضا دقتی

۴۹۹۹۶۷۲۵۴نویسنده : مرجان مرایی

مهم نیست که یک علاقه مند حرفه ای عکاسی باشید یا نه ، هر کسی که یک بار چند عکس از رضا دقتی دیده باشد شیفته هنر عکاسی ایشان و زاویه دیدش میشود و برای ساعاتی میل شدید دوربین به دست گرفتن زنده میشود .
رضا دقتی (۱۳۳۱-تبریز) فتوژورنالیست ایرانی که از چهارده سالگی عکاسی را خودآموز یاد گرفته است ، وی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل رشته عکاسی میباشد ، او قبل از انقلاب به عکاسی معماری مشغول بود اما با آغاز درگیریهای انقلاب ۱۳۵۷ ایران علاقه مند به عکاسی خبری شد .
رضا دقتی از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ مجموعه آثاری از تحولات پس از انقلاب تهیه کرد که این جریان باعث شد تا به اروپا مهاجرت کند .
خبرنگار مجله نیوز ویک در ایران ، خبرنگار مجله تایمز در خاور میانه ، مشاور در برنامه بشر دوستانه سازمان ملل در افغانستان ، دریافت جایزه نیویورک تایمز به خاطر گزارشهای تصویری ، عضو سه دوره داوران جایزه ورد پرس فتو ، تهیه گزارشهای تصویری برای مجله نشنال جیوگرافی ، فیگارو ، وانیتی فایر و نیویورک تایمز ، تاسیس مراکز فرهنگی رسانه ای آیفا در کابل ، برگزاری نمایشگاه عکس بر دیوار باغ لوکزامبورگ پاریس ، و انتشار هشت مجموعه عکس در سال ۱۳۸۲ از فعالیتهای رضا دقتی بوده است .
در حال حاضر ایشان آژانس عکسی به نام webistan راه اندازی کرده است .
هدف رضا دقتی از عکاسی نزدیک شدن به زندگی مردمانی بود که با مشکلات گوناگونی گلاویزند و در کمترین وضعیت زندگی به سر میبرند و حتی قادر نیستند چیزی را به عنوان اعتراض بیان کنند .
جسارت رضا دقتی در پذیرش صحنه هایی از تفاوتهای زندگی و سلایق مذهبی او را صاحب سبک میکند و آثار او در آوازه شهرتش میدرخشد .
در عکسهای رضا دقتی میتوان شاهد این نزدیک شدن به احساسات مردم بود و شاید این جسارت همدردی با مردم باعث شد که قبل از انقلاب به سبب عکاسیش زندانی شود و پس از انقلاب دنبال بهانه ای باشد تا از کشور خارج شود .

دقتی هم مانند عکاسان بین المللی دیگر سفرهای زیادی داشته است تا بتواند به مردم نزدیکتر شود .
وی از چهره هایی عکاسی کرده است که جریان ساز تاریخ بوده اند . او بیشترین زمان عکاسی را در کشور افغانستان انجام داده است ، چرا که هدف نزدیک شدن و همیار شدن با «احمد شاه مسعود» بوده است.

افغانستان پس از هجوم شوروی درگیر جنگ با طالبان شد و در این مدت «شاه مسعود» فرماندهی بخشی از کشورش را در دره «پنجشیر» بر عهده داشت . «شاه مسعود» یکی از فرماندهان مبارز و خود جوش افغانستان به کوشش مردم دره پنجشیر به مقابله با این هجومها پرداخت و در روز هجدهم شهریور ماه ۱۳۸۰ بر اثر انفجار انتحاری دو تروریست عرب کشته شد .

رضا دقتی ۲۵ سال نزدیکی و آشنایی با مبارزات شاه مسعود را به صورت نمایشگاهی از آثار عکاسیش در دره پنجشیر و در کنار مزار شاه مسعود به صورت روباز برگزار کرد .

۰۲۸۷۵۹e8-6cdc-4040-8f70-ae7158054c76

پرتره ساده ای از احمد شاه مسعود از رهبران آزادیخواه مردم ستمدیده افغانستان . تصویر ساده و گویاست آنچه بر ماهیت معنوی تصویر اضافه میکند شخصیت احمد شاه مسعود است در صورتی که اگر این فریم را از یک فرد عادی داشتیم ، یک پرتره ساده به نظر می آمد ، جذابیت تصویر در نوع نگاه احمد شاه در کادر است که چشم به عنوان مرکزیت روح و بینش انسان است و در تصویر درست در نقطه طلایی تصویر خودنمایی میکند.
نوع نگاه شاه به بیرون از کادر که نگاهی خیره حاکی با اندکی نگرانی که میتواند تاکیدی به تفکر و تعقل و نگرانی نسبت به آینده مردم سرزمینی باشد که ظلم و آوارگی ، بخش لاینفکی از زندگی آنهاست .
در عین حال نوری که از بیرون به صورت شاه تابیده امید به آینده را میتواند القاگر باشد . شکل نشستن شاه مجددا” ما را به سمت متفکر بودن این چهره آزادیخواه هدایت میکند .
یکی از دلایلی که رضا دقتی و احمد شاه مسعود را به هم نزدیک کرده بود، میتوان گفت که زبان پارسی این دو بوده که نقطه اشتراکشان و دلیل دوستی چند ساله شان میباشد و دلیل دیگر، ارتباط فوق العاده خوب رضا دقتی با اطرافیانش و نفوذی که بر مردم میداشت که میتوانست جلب اعتماد کند وبه یک رابطه جدید به سرعت ورود کند.
احمد شاه مسعود شطرنج باز قهاری بود و رضا دقتی با دانستن این مسئله و ایجاد یک دوستی صمیمانه، زمانی که اولین بار به دیدن او میرود، برای او شطرنج تهیه میکند و این رابطه تا جایی صمیمانه و قابل اعتماد میشود که  تا ۱۷ سال و تا زمان مرگ احمد شاه مسعود به طول می انجامد.
در تصویری که مشاهده میکنیم، شاه مسعود را مشغول بازی شطرنج میبینیم که متفکرانه به صفحه و مهره ها نگاه میکند.

یکی از خصوصیات بارز شاه مسعود را میتوان متفکر بودن این فرد نام برد و میتوان گفت که این شخص، انسانی است که با تمرکز و تفکر کاری را به سرانجام میرساند و برای هر کاری هدفی در سر دارد تا به نتیجه مطلوبی دست یابد.
روبروی احمد شاه یکی از یاران او نشسته که در حال بازی با اوست و او نیز متفکرانه بازی را نگاه میکند. فرد دیگری در تصویر قابل مشاهده میباشد که روبروی عکاس، و در کنار صفحه شطرنج احمد شاه نشسته، و به بازی مینگرد که با توجه به لباس پوشیدن، پوتینها و اسلحه وی درک میکنیم که او برای شرایط بحرانی منطقه آماده باش است. و دیواری که در پس زمینه عکس میبینیم شاید نمایانگر غاری باشد که در آن پناه گرفته اند و مخفی شده اند.
همچنین میتوان گفت که در چهره احمد شاه مسعود رگه هایی از نگرانی و یا استرس ناشی از شرایط بغرنج حاکم در آن روزهای افغانستان دیده میشود.
احمد شاه مسعود به روایت رضا دقتی، زنگ کاروانی را به صدا درآورد که روزگاری مرگ را سرود آزادی و آزادگی کردند و از این دره گذشتند و به تاریخ پیوستند.

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.