حوادثی از جمله زلزله، آتشسوزی، سقوط هواپیما و مواردی از این دست که منجر به کشته شدن همزمان افراد زیادی میشود و دامنه خبرسازی گستردهای پیدا میکنند، فرصت قابل توجه و شاید هم بتوان گفت جالب توجهی برای عکاسان خبری است تا خودی نشان بدهند و چه بسا به یک چهره بینالمللی تبدیل شوند.
اما نکته مهمی که همواره در نشستها، همایشها و حتی کلاسهای درس مرتبط با خبر مطرح بوده، توجه به اخلاق حرفهای در کنار مسائلی چون ارتقای دانش، سرعت عمل و … است که متاسفانه موضوع مورد توجه نگارنده در برخی موارد خاصه در حوادث مورد اشاره فراموش میشوند.
در حادثه سقوط هواپیمای آنتونوف که منجر به مرگ ۳۹ نفر از هموطنانمان شد که اغلب به علت سوختگی جان باختند، شاهد انتشار عکسهایی از کشتهشدگان هستیم که چنین رفتاری از هیچ رسانهای و تا این حد مسبوق به سابقه نبوده است تا در قبال این رفتار سوالات مختلفی را بتوان مطرح کرد.
عکاس خیلی هوشمند بوده است؟
عکاس یک قدم جلوتر از دیگر عکاسان حاضر در صحنه بوده است؟
عکاس تصور کرده بسیار حرفهای است؟
عکاس امیدوار است با انتشار این گزارش، توجه خبرگزاریهای بینالمللی را به خود و کارش جلب کند؟
چندین سوال دیگر نیز میتوان به این مطلب اضافه کرد و چه بسا نتوان به هدف عکاس و خبرگزاری مربوطه از انتشار عکسهای بسیار دلخراش دست یافت.
اما صرف نظر از پرداختن به مسائل مرتبط با اخلاق حرفهای عکاسی خبری که اجازه انتشار عمومی چنین عکسهایی را نمیدهد و اینجا نیز فرصتش نیست اما شاید و فقط شاید طرح این سوال که اگر عکاس، دوستی را در شمار کشتهشدگان داشت مایل بود عکسی از او منتشر شود؟ آیا عکاس قبل از انتشار عکسهایش توانسته خود را جای خانواده آن افراد قرار دهد، یا اینکه فقط به پاسخ مثبت سوالات مفروض این یادداشت فکر کرده است؟
مرتضی قدیمی/ سایت شهروندان
دیدگاهتان را بنویسید