آبستره در جاده در گالری آرته


نمایشگاه مکاشفه های من در تنگنا
فصل اول: آبستره در جاده
نمایشگاه انفرادی عکس نیروان رضایی
افتتاحیه : جمعه ۳ شهریور ۱۳۹۶ ساعت ۱۶ الی ۲۰
نمایشگاه تا ۱۲ شهریور ادامه دارد
ساعات بازدید : همه روزه از ساعت ۱۶-۲۰
گالری روزهای شنبه تعطیل است
ونک ، بزرگراه کردستان ( پایین تر از همت ) ، بلوار علی خانی ، ۲۰ متری گلستان ، ۱۲ متری دوم ، شماره ۳
تلفن : ۸۸۰۳۱۶۵۲

نزدیک به یک قرن از اولین کوشش پیکتوریالیست ها برای خلق عکس هایی سوررئال می گذرد تلاشی برای تمایز بخشیدن به عکاسی در مقام هنری مستقل از نقاشی، و نه صرفا در خدمت علم و صنعت. سولاریزه‌ ها، پرتونگاشت ها، فوتوگرام ها، نوردهی های چندباره، کشیدن دوربین و فوتومونتاژها، حجم وسیعی از آثار «من ری» «موهوی نادی» «براگاگالیا» «جان هارتفیلد» و «الکساندر رودچنکو» را در سال های ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ به خود اختصاص داد. اما این جنبش ها و ابداعات، نه تنها تلاش برای گریز از واقعیت عکس نبودند، بلکه هدفشان استفاده از ظرفیت های اجرایی و چیدمانی عکاسی بود برای نمایش و انعکاسی دیگر از تکه های واقعیت. به قول سانتاگ: عکس، به خودی خود سوررئال است، نه رئال. چنان که پیش تر و بعدتر هم در عکاسی خیابانی در آمریکا، آلمان و فرانسه، و در عکاسی جنگ چه پیش از آن (در جنگ جهانی اول) و چه پس از آن (در جنگ جهانی دوم) نمود پیدا کرد. باز به تعبیر سانتاگ: «می توان اولین نمونه های عکس سورر‌ئالیستی را در دهه‌ی ۱۸۵۰ جستجو کرد. زمانی که عکاس ها برای اولین بار مشغول پرسه زنی در خیابان های لندن، پاریس و نیویورک شدند تا لحظه های ناب زندگی را شکار کنند. این عکس های ناب و شرح حالی، لحظاتی از زمان های از دست رفته، حالات و رسوم از میان رفته، امروزه برای ما سوررئالیستی تر از تمام عکس هایی هستند که با دستکاری های فنی حالت انتزاعی و شاعرانه پیدا کرده اند.»
«آبستره در جاده» ورودی است نرم و آهسته به فصلِ نمایش فیزیکال عکس هایم بر دیوار گالری ها. آغازی به عمد و یقین، شاعرانه و در عین حال گریزپا.
۱.جاده ازسویی تداعی کننده‌ی سفر، حرکت، گذار و تا حدی تفرج است، و از سوی دیگر برانگیزنده تداعی های اضطراب آوری همچون سرعت، پیچ ها و گردنه ها، جاده‌ی لغزنده و خواب آلوده‌گی. این مجموعه، برش هایی نمادین است از این تداعی ها در قاب و قالب جاده به هیات نقش آفرین اصلی.
۲. این عکسها در سال ۱۳۹۴، در طول سفری از کردستان به تهران و از پشت شیشه‌ی جلویی اتوبوس برداشته شده است. ایده‌ی آن در لحظه، اتفاق افتاد. وقتی باران شدیدی باریدن گرفت و روی شیشه اتوبوسِ در حال حرکت‌، رقصان، سراپای جاده را دو چندان به رقص درآورد در حدی میان هراس و زیبایی.
٣. این مجموعه را به «سواره ایلخانی زاده» «ژیلا حسینی» و «معروف آقایی» تقدیم می کنم. سه شاعر کُردی که جوانی شان در سرخی جاده از نفس افتاد و شعرشان با لبی خونین، پیشانی آینده را بوسید.

نیروان رضایی/ تابستان ۱۳۹۶

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.