الهام صالح: باغ نیلوفر (سروش جوادیان)، رقص با رنگ ها در ستایش تانزانیا (حسین فراهانی)، حرف (احمد حجارزاده)، بازی (پدرام پارسایی)، zippo (سپهر رضایی)، چاپ دوم (محمدحسین نیکپور) داروی توقف (سپهر رضایی)، چل چلا یک آیین مذهبی (احسان رافتی)، پرتره (مصطفی فتوت)، آخر خط (محمدرضا نیافر)قاب های شکسته (غلامرضا نعمت پور) و نگیر آقا (احسان رافتی)
این ها اسامی فیلم ها و کارگردانان بخش فیلم ششمین جشنواره عکس خبری دوربین.نت هستند. این فیلم ها در روزهای مختلف جشنواره برای شرکت کنندگان در جشنواره به نمایش درآمده اند. امروز (۳ آذر) هم قرار است همین اتفاق رخ بدهد، اما یک تفاوت وجود دارد؛ این بار تماشاگران حرفه ای تر هستند؛ «علی علایی»؛ دبیر انجمن منتقدان سینما و «آرش حمیدی». این دو قرار است فیلم ها را ببینند و مورد قضاوت قرار دهند. این گزارش، مشروح این اتفاق است.
باختن در مقابل خود
با رقص آغاز می شود، هم فیلم و هم نام آن؛ «رقص با رنگ ها در ستایش تانزانیا». این فیلم نخستین فیلمی است که داوران آن را می بینند؛ ترکیبی از رنگ های شاد، آسمان آبی دست نخورده، مردم، شادی آن ها، زندگی و کارشان، حیات وحش و طبیعت تانزانیا.
فیلم بعدی به «میم» تقدیم شده. نقش اول آن در داستان پرحرفی های زیادی دارد و انگار نام فیلم هم برگرفته از همین موضوع است؛ «حرف».
«حرف»، اپیزودهای مختلفی دارد؛ تولد، پیله، فاصله، پیشنهاد احساس، تصادف و وهم. برخی از نام اپیزودها دو پهلو است مثل «پیله»، معلوم نیست که این عنوان از پیله ای که دختر داستان دور خود تنیده نشات گرفته، یا از پیله کردن های پسر. زن، (شبنم خزلی)، حرف می زند، حرف می زند و حرف می زند.
انگار تکلیفش حتی با خودش روشن نیست. و این نقش، قرار است به همه زن ها عمومیت بیابد؛ موجوداتی احساسی که دچار توهم اند، نه؟ نمی توان زن داستان را دوست داشت. انگار کارگردان هم همین هدف را داشته و خب، موفق هم بوده.
«بازی» (the game)، فیلم بعدی است. در «بازی»، صفحه شطرنج را می بینیم و پیشروی مهره های سیاه و سفید را. گاهی دستی بدون دستکش و گاهی دستی پوشیده در دستکش مهره ها را به پیش می رانند. یک نفر شکست می خورد؛ سیاه، یا سفید. حالا طنابی آماده است برای به دار کشیده شدن. بازنده می میرد.
دست هایش را می بینیم، یکی پوشیده در دستکش سفید و دومی پوشیده در دستکش سیاه. او با خود جنگیده و بازی را مقابل خود باخته. می تواند مفهوم تفکر برانگیزی باشد.
داورها موقع نمایش فیلم ها با هم حرف می زنند و بعضی فیلم ها بحث برانگیز می شوند. در «بازی» هم «آرش حمیدی» به نکته مثبت فیلم اشاره دارد؛ به کلوزاپ های خوب.
فیلم ها و باز فیلم ها
برخی از کارگردان های شرکت کننده در بخش فیلم ششمین جشنواره عکس خبری دوربین.نت، در فیلم های خود از داستان ها الهام گرفته اند. Zippo یکی از همین فیلم هاست و برگرفته از داستان کوتاهی از «جیمز راس». بازیگر فیلم از کابوس های خود می گوید، از کابوس هایی که هر شب تکرار می شوند. او کابوس می بیند که سوزانده می شود و از این کابوس راه فراری ندارد.
می گوید:«هنوز برای مردن آماده نیستم.» به اعتقاد حمیدی، zippo فیلمبرداری جالبی دارد.
«چاپ دوم»، درباره «پیرمرد و دریا» است و زود به آخر می رسد. «چل چلا» هم یک آیین مذهبی را به تصویر می کشد.
در «پرتره»، اول صدای پا طنین می اندازد و بعد پشت سر مرد رامی بینیم. پرتره هایی روی دیوار قهوه ای نصب شده اند. پرتره هایی در اندازه ۳ در ۴ سانتی متر هم روی میز قرار می گیرند. حمیدی
می گوید:«جالب است. انگار واقعا بخشی از آرشیو یک آتلیه را بیرون کشیده!»
علایی تاکید می کند:«ایده استفاده از پرتره های سیاه و سفیدمی توانست خوب جواب بدهد…»
تیتراژ «باغ نیلوفر»، با این جمله (که به زبان انگلیسی است) آغازمی شود:«بله! اینجا ایران است؛ قطعه ای از بهشت.»
ایران، طبیعت زیبایی دارد، اما اگر این جمله نباشد، به نظر می آید مناظر به ایران تعلق ندارند. ماهی های قرمز و طلایی داخل دریاچه (حوض)، نیلوفرهای آبی، صدای پرندگان در پس زمینه صدای پیانو.
«آخر خط» هم هست، داستان میکروب هایی که به پایان خطمی رسند. «آخر خط»، تنها انیمیشن موجود در بخش فیلم جشنواره است که همین موضوع آن را متمایز کرده. اگر بتوان صداها را تشخیص داد، دیالوگ های زیبایی هم دارد:«لوتی رخصت، دارم با سر میام پابوس»، «صد دفعه بهت گفتم مثل میکروب آدم، عرعر ارادت کن!»
حمیدی، این دیالوگ ها را نقطه قوت انیمیشن می داند و علایی از دوبله آن به عنوان ویژگی مثبت نام می برد.
پایان یک بخش
و نوبت به دو فیلم بحث برانگیز می رسد؛ «داروی توقف» و «قاب های شکسته» (broken frames).
«داروی توقف»، درباره مشکلات و سرخوردگی های دانشجویان عکاسی است، دانشجویانی که این بار در دانشگاه «هنر و معماری» تحصیل می کنند. آن ها دانشجوهای ترم های چهار، پنج و شش عکاسی هستند. «داروی توقف» با خنده و شوخی آغاز می شود، دانشجوها در حال آماده شدن برای مصاحبه هستند و کارگردان از همه این صحنه ها فیلم می گیرد. یکی از دانشجوها می پرسد:«تو داری همه این ها رو ضبط می کنی؟»
اولین پرسشی که هر یک از آن ها به آن پاسخ می دهند، «چرا عکاسی؟» است. هر کدام هم دلایل خود را دارند. دانشجوها کم کم به مشکلات دانشگاه، سطح پایین درس ها و جو غیر دوستانه ای که در دانشگاه حاکم است، می رسند. آن ها همه سرخورده اند. دانشگاه و رشته عکاسی، نتوانسته رضایتشان را جلب کند. این دانشجوها ۱۰ سال دیگر کجا هستند؟ این پرسشی است که به آن پاسخ می دهند:«۱۰ سال دیگه ایران نیستم»، «اصلا بهش فکر نمی کنم»، «۱۰ سال دیگه مردم، به ۱۰ سال هم نمی رسم»، «بسه! خسته شدم.» پایان فیلم، اوج سرخوردگی آن هاست، البته بعضی هم امیدوارند، مثل همان دانشجو که فکر می کند ۱۰ سال دیگر در یک جای بکر مثل شیراز، یا اصفهان در حال عکاسی خواهد بود.
«داروی توقف» هم از نگاه عکاسان دارای نکات مثبت و منفی است. حمیدی اعتقاد دارد کارگردان به صورت آگاهانه و ماهرانه در پایان فیلم از ۲ دوربین استفاده کرده است. علایی هم می گوید:«کارگردان در یک سوم نهایی فیلم به خوبی یاس و افسردگی دانشجوها را نشان داده.»
«قاب های شکسته»، موضوع عکاسی جنگ را به تصویر می کشد، اما این بار عکاسی جنگ فقط محدود در یک استان؛ لرستان، استانی که در در زمان جنگ، ۱۴۱ بار بمباران و ۲۰ بار موشک باران شد. فیلم با تصویری از کره زمین آغاز می شود.
به ایران می رسد، به تهران و بعد خرم آباد. صدایی در تصویر به بینندگان هشدارمی دهد:«توجه توجه علامتی که هم اکنونمی شنوید، اعلام خطر و وضعیت قرمز است.»
در «قاب های شکسته»، آدم ها از خاطراتشان می گویند. «سید سیامک موسوی»؛ عکاس و فیلمساز یکی از این افراد است:«یک ظهر پاییز سر سفره نشسته بودیم که آژیر قرمز زده شد.
عکس العملی نشان ندادیم چون پناهگاهی وجود نداشت. صدای هواپیماهای جنگی به گوشمان رسید و بعد صدای انفجار.»
«مرتضی یوسفیان»؛ عکاس و فیلمساز و «سرهنگ ناصر فرید»؛ مدیرکل بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس هم اتفاقات جنگ را روایت می کنند. طولانی بودن فیلم، یکی از نکات منفی است که داوران به آن اشاره دارند. پس از نمایش فیلم نوبت به درجه بندی فیلم ها می رسد. در این درجه بندی، «حرف»؛ (احمد حجارزاده) «قاب های شکسته» (غلامرضا نعمت پور) و «داروی توقف» (سپهر رضایی)، «رقص با رنگ ها در ستایش تانزانیا» (حسین فراهانی) و «zippo» (سپهر رضایی) جزو کاندیداهای بخش فیلم شناخته می شوند.
دیدگاهتان را بنویسید