بهقلم شیوای هنرشناس اندیشمند، استاد سیدکیارنگ علایی حسینی :
جهان بدون مرز نفس کشیدن در اتاقی است بی پنجره، بی در، بی دیوار.
خوابی است که آرزوی دیرینه تروفوها، بارتها، وارهلها، اودونها و زنجیرهی بزرگ و سخت به هم پیچیدهی بزرگانی که با سخت کوشی و عشق «عکس» را در تاریخ زندگی بشری به عنوان رسانهای مستقل و تاثیرگذار هویت بخشیدند، را یکجا با خود همراه کرده است.
چرا که «عکسها حاوی تجربه های زندگی ما هستند، بنابراین با هر عکسی که میگیریم چیز جدیدی میآموزیم» (۱)
جهان بدون مرز یعنی عکس نه در صفحات کتاب،
نه در پستوی عکاسخانهها،
نه روی دیوار نمایشگاهها،
نه در گنجینه موزهها،
جهان بدون مرز یعنی عکس؛ همین کنار دستمان.
یعنی عکس به مثابه عضوی از خانواده مان.
کنار سفره نهار و شام.
یعنی عکس به مثابه هوا.
یعنی «همانطور که وقتی راه میرویم به پاهایمان نمیاندیشیم، به همین سان با عکاسی چنان انس بگیریم که گویی امتداد وجود ماست» (۲)
جهان بدون مرز یعنی کنار زدن همهی حصارهایی که در راه صمیمیت با دنیای تصویر وجود دارد.
یعنی هم نشینی با عکس.
گفتگو با عکس!
یعنی: اصل حالت چطور است عکس؟
یعنی: می آیی با هم قدم بزنیم زیر این باران و هوای نمناک بهاری؟
یعنی تماشای ۲۳۷۱عکس رسیده به عنوان نمونههایی از یک فعالیت تازه متولد شدهی عکاسانه در ایران که آن را به نام عکاسی سایبری میشناسیم.
یعنی
« آنکه نور از سر انگشت زمان برچیند
میگشاید گره پنجره ها را با آه » (۳)
حقیقت آن است که ما میخواهیم از عکس لذت ببریم.
ما قطعهای موسیقایی گوش میکنیم و از آن لذت میبریم. ما غزلی را میخوانیم و آنقدر در کوچههای رمزآلود معنا در آن جاری میشویم که دوست داریم آن غزل را مدام تکرار کنیم. ما فیلمی را بر پرده میبینیم و به خاطر سرنوشت محتوم آدمهای فیلم میگرییم.
اما در برابر عکس چه میکنیم؟
در برابر عکس چه رفتاری باید بکنیم؟
آیا تا کنون به آداب «عکس دیدن» اندیشیدهایم؟
ما چگونه میتوانیم میزبان این فشردهترین شکل تجسمی از تناسبات، خطوط، آرایشها، فرمها، هندسه، و آنگاه از پس همهی اینها « احساس» باشیم؟
حقیقت آن است که عکس از پس این «احساس» ما را به جای دیگری رهنمون میکند. پی خوابی شاید، پی نوری، به سرزمین دیگری که تا کنون با مرزهای آن غریبه بودهایم. پی چیزی به نام «ادراک». عکس، همین عکس سادهِ سادهِ سادهِ ساده، گوش ما را میگیرد و حلقه به گوش در خانه خدا میکند.
اگر اینگونه نبود پس چرا دلتنگیهایمان را با عکس قسمت میکنیم؟
اگر اینگونه نبود پس چرا عکس عزیزانمان را در کیفمان میگذاریم یا آنها را قاب میکنیم؟
اگر اینگونه نبود پس چرا برای عکس مادربزرگ – که دیگر در میانمان نیست – گریه میکنیم؟
اگر اینگونه نبود پس چرا دستمان را روی صفحه کریستالی LCD میکشیم، انگار که دست بر شیارها و خطوط هفتاد ساله صورت مادربزرگ کشیدهایم.
از عکس بیش از این چه میخواهیم؟
« کجاست جشن خطوط؟
نگاه کن به تموج
به انتشار تن من
من از کدام طرف میرسم به سطح بزرگ؟
کجا حیات به اندازهی شکستن یک ظرف دقیق خواهد شد؟
کجا هراس تماشا لطیف خواهد شد؟ » (۴)
عکاسی به ما یاد داد که میتوان دنیا را سادهتر تماشا کرد.
یاد داد که هنر میتواند چیز بعیدی در گنجینههای نفیس کتابخانهها نباشد، یاد داد که هنر میتواند از جنسی نزدیک و در دسترس ما باشد. یاد داد که میتوان جور دیگری هم از دنیا لذت برد، « میتوان در آزمونی سرخوشانه، اشیاء دور و بر را بررسی کرد و در پی هر کشف و عرضهی دوباره، مخاطب را نیز با خود شریک کرد. عکاسی شاید این باشد که خرده ریزههای زندگی را ابعاد تازهای ببخشیم!» (۵)
جهان بدون مرز بی ادعا و ساده، گام مطمئنی را در توجه به عکاسی سایبری برمیدارد.
هیات داوران در دو جلسه داوری که جمعا نه ساعت به طول انجامید، ۲۳۷۱ قطعه عکس رسیده از۴۱۷ عکاس و ۱۰۶ پایگاه اینترنتی را بررسی کرد. کاوش عکسهای رسیده به این جشنواره واقعیتی را در باب عکس در رسانه اینترنت نشان میدهد. اینکه زبان بصری در این سالها به یمن حضور موثر و پر تعداد عکس رشد چشمگیری داشته است، سهولت دسترسی به دنیای عکس از حوزهها، دسته بندیها، و جریانهای فکری مختلف و متنوع در فضای سایبر و آنگاه کم شدن فاصلهی عکاسان حرفهای و آماتور در این فضا، نوید اتفاقی شگرف را در عرصه عکاسی میدهد. در تمام تاریخ هنرهای تصویری هیچ هدفی والاتر از شریک کردن ساده و صمیمی مخاطب در دنیای تصویر نبوده است. اینکه اعضای خانواده بتوانند به سادگی و با کمترین هزینه به دنیای اشرافی و دور از دسترس تصویر وارد شوند و تصویر را به عنوان عضوی از خانوادهی خویش تصور کنند. این هدف نه تنها برآورده که حالا شاهد مشارکت آماتورترین عکاسان در ساختن دنیای جدیدی هستیم که پایههای آن را «تصویر» تشکیل می دهد.
اما در بررسی پایگاههای اینترنتی ثبت نام شده چند مساله به عنوان دغدغههای اصلی این بخش مورد نظر است که به اجمال به آن اشاره میکنیم:
– کم رنگ و بی هدف بودن فعالیت در عرصه نظری عکاسی.
– اصرار نویسندگان و مدیران وبلاگهای عکاسی به انتشار مطالب بازنشر شده و غیر تالیفی.
– اطناب در مطالب منتشر شده در محیط وب که خارج از حوصلهی مخاطب امروزی است.
– انتشار و کپی بی هدف مطالب آموزشی در وب از کتب و جزوات منتشر شده.
– عدم پرداختن به جایگاه عکس به عنوان رسانهای اطلاعات دهنده و آگاهی بخش در وب.
هیات داوران پس از بررسی دقیق پایگاههای اینترنتی شرکت کننده و با در نظر گرفتن ویژگیهایی چون شناخت رسانهی عکس، استفادهی مناسب از عکس به عنوان یک عنصر روایی، تالیفی بودن مطالب، برخورداری از تداوم و لحنی مشخص در فعالیت دراز مدت در وب، شش پایگاه اینترنتی را شایسته تامل و نامزد عنوان «بهترین پایگاه اینترنتی» میداند. این نامزدها هر یک برخوردار از یکی از خصوصیات ذکر شده یا اجماعی از آناناند:
وبسایت روشن نوروزی
وبلاگ یادداشتهای یک سرباز معلم جنوبی
وبلاگ نازنین طباطبایی یزدی
وبلاگ ساسان فهیمی
وبلاگ عکس بازی
وبسایت احسان رافتی
در پایان لازم است به تلاشهای خودجوش، فردی و ارزشمند آقای «علی سالم» در راه اندازی سایت propicnet.com و اعتلای اهداف آن در کمتر از یک و نیم سال فعالیت – که برپایی این جشنواره نمونهای از این رشد است – اشاره کرد و جای خالی حامیان بسیاری را از این حرکت فرهنگی گوشزد کرد.
با نیک اندیشی و آرزوی مهر برای همهمان
اما براستی کدام راه ما را میبَرد به باغ فواصل؟
برگزیدگان
رتبه اول: روشن نوروزی – تهران
رتبه دوم: سمانه کاملی – مشهد
رتبه سوم: فیروزه جمعه پور – تربت حیدریه
تقدیر: محمد ادیبی – مشهد
تقدیر: امیر حسامی نژاد – قم
پایگاه اینترنتی برتر: محمدعلی میرزایی – تهران
پایگاه اینترنتی تقدیر شده: ساسان فهیمی – تربت حیدریه
هیات داوران: دکتر نعما محمدیان روشن، کیارنگ علایی، سیدمجتبی خاتمی
فروردین ۱۳۸۹
پینگ بک: شگفت بچه » بایگانی » دو سفر جذاب