کامیار سعادت که مدتها با بیماری سرطان دست و پنجه نرم میکرد، امروز دارفانی را وداع گفت.
کامیار سعادت مدت ۲۴ سال عکاس و خبرنگار ورزشی در باشگاههای پرسپولیس ، سرخ پوشان و استیل آذین بود .
کامیار سعادت به دلیل وخامت حالش نتوانست در همایش اخلاق که در روز جمعه ۹ اسفند ماه ۱۳۹۲ برگزار شد ، شرکت کند به نمایندگی از او مریم سعادت خواهر کامیار و بازیگر سینما تلویزیون بر روی سن حاضر شد و جایزه برادرش را دریافت کرد.
پس از تقدیر سعادت پشت تریبون رفت و نامهای را از طرف برادرش خطاب به حاضران، مسئولان ورزشی قرائت کرد. اکنون پس از درگذشت این عکاس با سابقه این نامه را بازخوانی خواهیم کرد .
به نام خدا
من کامیار سعادت هستم. مدت ۲۴ سال عکاس و خبرنگار ورزشی در باشگاههای پرسپولیس سرخ پوشان و استیل آذین بوده ام . پس از این همه سال بدون بیمه و بدون سابقه کار ثبت شده …
حالا یک سال و اندی است که با سرطان دست و پنجه نرم می کنم …
البته نه فقط با بیماری که با مخارج سرسام آور درمان آن هم درد ناشی از بیماری از یک طرف … درد هزینههای کمرشکنش از طرف دیگر دارد مرا از پای درمی آورد.
در این مدت و یک سال و خردهای … اگر لطف بزرگ مرد فوتبال ایران جناب آقای پروین نبود … بدون شک تا اینجا هم نبودم. ایشان مثل کوه از ابتدای امر پشت من ایستادند. چه از لحاظ مادی چه معنوی … خدا توفیقشان بدهد ولی آخر تا کی؟ مگر میشود یک نفر به تنهایی بار به این سنگینی را بدون بکشد. میدانید هر وعده شیمی درمانی من چقدر میشود…؟ میدانید بعد از هر وعده آن چقدر باید هزینه کنم تا آخر افت گلبول های سفید و در نتیجه خطر کما که همگی از عوارض شیمی درمانی است را از خود دور کنم؟
میگویند تنها راه بهبودی از بیماری خانمانسوز حفظ روحیه مریض است. شما بگویید من از کجا و به چه انگیزه ای باید امید را در خودم تقویت کنم.
روی سخنم با مدیرعامل سابق باشگاه است. شما که در طی مدیریتتان حتی به فکر بیماران خارج از ایران بودید. به طوری که به کودکان سرطانی ایتالیا مبلغ هنگفتی کمک کردهاید. گوشه چشمی هم به باشگاه خودمان میانداختید. واقعا شما این بنده حقیر عکاس و خبرنگار باشگاه خودتان که سابقه فعالیتش بیشتر از خود شما در این باشگاه بوده را ندید؟ ندیدید؟ هیچ هم نشنیدید؟ بیش از دهها بار توسط دوستان خوب خبرنگارم در سایتها و نشریات مختلف ورزشی در این مورد نوشتند … همین طور عکس های زیادی تاکنون از من در بستر بیماری به چاپ رسیده است.
از تمامی این همکاران بینهایت متشکرم و برایشان آرزوی بهروزی میکنم.
حالا درد دلی دارم با مسئولان محترم. شاید وزارت بهداشت و درمان. شاید شورای شهر تهران. به خدا نمی دانم …
حتما مشاهده کردید. مگر نه این که هر سوپرمارکت یا خودمانیتر بگویم هر بقالی که برویم آنقدر که شکلات و آدامس و شنسل و خردل خارجی می بینیم که ایرانی اش را نمی توانیم پیدا کنیم.
چرا فقط دارو که جان انسانهای زیادی به آن بستگی دارد. خارجی و مرغوبش در دسترس نیست. ای کاش اقلا داخلیاش با همان کیفیت بود. بیایید ببینید عوارض داروهای نامرغوب در بیمارستان چه میکند. چرا برای هر بیمار چند نفر باید از کار و زندگی بیفتند تا دارو به موقع تهیه شود؟ چرا هر روز من مریض باید کل تنم بلرزد که نکند امروز دیگر داروگیر نیاید؟ چرا هر روز گرانتر از قبل میشود؟ به دکتر میگوییم بیشتر بنویس تا چند روز دیگر گرانتر نخریم میگوید نمیشود. مسئولیت دارد. راست می گوید بنده خدا! شما بگویید من یا امثال من چه کنیم؟
در آخر پرحرفی من را ببخشید و به حساب جسم و دل پردردم بگذارید بازهم از تمام کسانی که مرا تا امروز یاری کردهاند برخی از پیشکسوتان فوتبال بی نهایت تشکر می کنم. به خصوص دوست و همکارم آقای رضا ریاضتی عزیز که برایم زحمت بسیار کشیده است.
همه تان را به خدای بزرگ می سپارم و تقاضا میکنم. دعای خیرتان را از من دریغ نکنید.
با احترام قرمزترین عکاس ایران کامیار سعادت
دیدگاهتان را بنویسید