یادداشت / فیروزه زیبای تبریز به همت بانیانش رنگ باخت

 نادر فارغی / عکاس تبریزی

0629

پاییز امسال و در طول سه ماهی که گذشت جریان عکاسی در شهر تبریز برقرار بود که نامش را جشنواره چهارم نامیده بودند تا جایی که بانیان تازه وارد این جریان پس از اختتامیه جشنواره آن‌چنان ذوق زده بودند که آن را اسکار عکاسی ایران نامیدند غافل از این‌که تا بحال از دیدن هیجان واقعی  اختتامیه عکاسی محروم بودند. این ادامه همان جشنواره سراسری پر رونق فیروزه اول بود که این‌بار با رویکردی اشتباه به یکی از خفت بارترین جشنواره های عکاسی سراسری ایران مبدل شد . تا جایی که فیروزه زیبای تبریز به همت بانیانش رنگ باخت .

جشنواره عکاسی فیروزه در سه دوره گذشته با افت و خیزهای بسیاری روبرو بود از یک طرف تغییر مدیران شهرداری که هر کدام ساز خود را می زدند و با اعمال سلیقه خود که گاهاً نهایت بی سلیقه ای را از خود بروز می دادند تا تعیین سیاست های کلی جشنواره از سوی دبیران جشنواره که در طول برگزاری چهار دوره همیشه موافقان و مخالفانی را به خود دید .

طعم شیرین فیروزه اول مطمئناً هیچگاه از یاد و خاطره عکاسان پاک نخواهد شد هر چند که در همان اول یکسری مشکلات دامنگیر جشنواره شد ولی چون اولین جشنواره بود شیرینی‌اش از تلخی‌هایش بیشتر بود . در فیروزه دوم با همان متد ادامه داده شد ولی این بار به همراه تغییرات مدیریتی هم در سطح شهرداری و هم دبیر جشنواره ! که خوب ایجاد یکسری تغییرات جزیی در روند کلی جشنواره محتمل به نظر می رسید و این‌گونه هم شد ولی در نهایت مثل فیروزه اول در یک فاصله زمانی تقریباً یک هفته ایی شروع و به پایان رسید ، در این میان و در طول دو دوره برگزاری جشنواره سهم شهر تبریز شور و نشاط اجتماعی بود که با حضور نزدیک به دویست نفر عکاس یک‌باره مردم فرهنگ دوست تبریز را غافلگیر کرده و لحظات خوب آنان را به ثبت رساندند .

تا رسیدیم به جشنواره سوم  موجی از اندوه و تردید در دل  اهالی فرهنگ و هنر نسبت به برگزاری جشنواره سوم بوجود آمد! چرا که باز هم تغییر مدیریت در معاونت فرهنگی شهرداری به وجود آمده بود و دیدگاه مبهمی نسبت به اهمیت برگزاری اینچنین جشنواره ای را در خود متصور شد ! به هر حال جشنواره سوم با اختلاف نظرهای بسیار شروع به کار کرد ولی همان طراوت فیروزه های اول و دوم را هیچگاه به خود ندید و در این میان شک معاون وقت فرهنگ و اجتمایی شهرداری به یقین تبدیل شد و یک‌باره تبر بر ریشه این جشنواره زده و فیروزه چهارم در سال چهارم برگزار نشد . البته در به دست داشتن این تبر توسط معاون فرهنگی عوامل بسیاری دخیل بودند از جمله اختلاف نظرات شدید بین علمای عکاسی شهر تبریز و افرادی که هر یک دیدگاه خود را صحیح و قطعی می دانستند تا بهانه خوبی به دست مدیران شهرداری داده و این بودجه زبان بسته را در جایی دیگر صرف کنند ! ولی مطمئناً این بوجه صرف فرهنگ و هنر این شهر نشد ! چرا که در غیر این صورت شاهد رونق حداقل یکی از شاخه‌های هنری زیر مجموعه شهرداری می شدیم نه اینکه حتی در خانه هنرمندان بر روی اهالی آن تخته شود !

به هر حال جشنواره چهارم با یک سال تاخیر و باز با ایجاد تغییر معاون فرهنگی اجتماعی شهرداری شروع به فعالیت کرد ، اینبار هم تغییرات کلی در نحوه و شکل اجرای طرح جشنواره بود که توسط یک نفر پیشنهاد و مورد پذیرش برگزار کننده قرار گرفته بود . سه ماه این جشنواره به طول انجامید و در این مدت برخی به مدح و ستایش این جریان پرداختند و مجالی برای نقد سیاست تازه نبود و سفارش می‌شد نقد پیش از اتمام کار قصاص قبل از جنایت است و باعث تضعیف جشنواره می‌شود و تا کار به سرانجام نرسد و نتیجه آن مشخص نشود نمی توان صحبتی از موفقیت و یا عدم موفقیت آن بیان کرد . غافل از اینکه برخی‌ها از همان اول می‌دانستند این دیوارکج در نهایت فرو خواهد ریخت .

اینک جشنواره به پایان رسیده و مشخص شد که مجموعه افکار و هم اندیشی دوستان دبیرخانه ایی از ابتدای جشنواره و نحوه انتشار فراخوان و مفاد آن برای پیاده کردن از ذهن تا اجرایی کردنش پختگی لازم را ندارد و دارای نقاط ضعف بسیاری بود که حتی با ایجاد مانورهای گوناگون و آوردن نامهای بزرگ سعی بر پوشش این ضعفها شد ولی باز هم نتوانست عدم برنامه ریزی صحیح در طول برگزاری جشنواره را پنهان کند از نحوه شرکت در جشنواره گرفته تا شکل انتخاب عکاسان و عدم برابری در نحوه ارائه آثار در طول ماههایی که میبایست عکاسی میشد و استفاده غیر مجاز از آرشیو عکسهای عکاسان شرکت کننده و بسیاری موارد دیگر …. و اینکه چرا از آن همه شرکت کننده که نامشان در فهرست سازمان بود با آن همه نامهای بزرگ هیچکدام در طول برگزاری جشنواره و حتی اختتامیه حضور نداشتند و چه بسا اگر با همین روند در روز اختتامیه نفرات اول تا سوم از تبریز انتخاب می شدند  شاید می شد یک موج اعتراض شدید را از سوی دیگر شهرها متصور شد ولی چون به نوعی حق سکوت خود را دریافت کردند اتفاقی نیفتاد .

اینک دیگر زمان آن نیست که صرف داشتن منابع مالی دولتی برای هزینه کردن آن نقشه بچینیم ! چرا که این منابع برای اهداف فرهنگی و هنری و ارتقاء رشد فرهنگی شهرمان تنظیم و تعیین شده اند و برای خرج آن باید تعقل و تعامل بیشتری با متخصصین امر انجام داد و خرد جمعی را قبل از ایجاد هرگونه تغییرات مبنای تصمیمات قرار بدهند تا مبادا این هزینه کردن‌های هنری باعث از بین رفتن آبرو و اعتبار هنری شهری مثل تبریز شود و بعداً مجبور نشویم به عنوان دبیر اجرایی برای پنهان کردن اشتباهاتمان ، شهر تبریز را به باتلاق هنری تشبیه کرده و منتقدان این جریان را حیوانات موذی بنامیم ! چرا که تبریز این دیار کهن انسان‌های بزرگی به خود دیده و انسان‌های بزرگی را تربیت کرده و هر کدام از آنها همیشه از تبریز به عنوان سرزمین آرزوها یاد کرده و از مردمان آن به عنوان قهرمانان فرهنگی  و اجتماعی یاد کرده اند ! پس اگر باتلاقی به وجود آمده از بی کفایتی خود برگزار کنندگان همچنین جشنواره‌هایی بوده است.

همین فعالیت بخش جنبی جشنواره که با هدف تکریم و بزرگداشت مقام استاد خانعلی صیامی برگزار شد هر چقدر که هدف از اجرای این کار زیبا و فرهنگی بود ولی نحوه اجرای آن بدتر و به دور از شان و ومنزلت آن استاد فقید بود ! کلاهمان را قاضی کنیم و به این فکر کنیم که اگر زنده یاد صیامی خودش یک لحظه بین ما بود به این کار چه می‌گفت ؟ که برای بهترین عکس تشییع جنازه من جایزه می دهید ؟ این دیگر چه صیغه ای هست ! خیلی بهتر می‌شد به بهترین عکس یادگاری استاد که تا به حال توسط هنرمندان ثبت شده بود جایزه داده و تقدیر می‌شد ! این‌ها همه از بی توجهی به مسائل  فرهنگی و نادیده گرفتن عواقب ایده‌های فرهنگی خود انسان‌ها نشات می‌گیرد و تصمیمات عجولانه برای صرف هزینه‌های هنری !

کمی بیشتر فکر کنیم که چرا این شهر و مدیران آن نسبت به هنرمندان آن این همه بی مهری می‌کنند و مدال افتخار این شهر را پس از فراقش در مقابل دوربین‌ها به خانواده اش اعطاء می کنند و بدانند کسانی که در راس اجرایی این کارها بوده اند با یک خداحافظی ساده در فضای مجازی هیچ وقت نمی توانند حقایق دنیای واقعی را پوشش دهند و آب رفته از جوی را بازگردانند .

در نهایت این جشنواره با از دست دادن شور و نشاط اجتماعی در سطح جامعه ، عدم استقبال خوب از جشنواره توسط بسیاری هنرمندان نامی و به قیمت از دست دادن اعتبار جشنواره ایی مانند فیروزه انجامید .

عکس : بهرام تندران

.

سایت دوربین.نت این حق را به مسوولان جشنواره چهارم فیروزه می‌دهد که جوابیه و یا هر متنی در این باره را  در همین بخش منتشر کنند.

اشتراک گذاری

۲ یک نظر

  1. سیروس سروری

    نادر عزیز دوست خوبم، با اینکه جمع کردن اینطور جشنواره ها کاری سخت و همت میخواهد ولی دوستان در انتخهاب عکاسان دقت لازم رو نکردند، عکاسان جشنواره ای که فقط به دنبال جشنوارهای مختلف هستند و داورانی که من با ذکر نمونه کتاب به شما عرض میکنم چطور سلیقه ای دارند چیزی بیشتر از یک عکاسی خبری و … نمیشود گفت
    به امید اینکه داوران و عکاسان ما بدانند که در چه عصری عکاسی میکنند و داوری میکنند تا خروجی کار کتابی مایوس کننده و سرد نباشد
    پیروز باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.