درهای ایرانی؛ مرز میان غربت و آشنایی

الهام صالح/ دوربین.نت: گاهی گذر زمان بر آن ها خط ها، یا ترک هایی ایجاد کرده، اما این خط ها گاهی یادگاری هایی هستند از مردمی که زمانی در سفرها گذرشان به درهای قدیمی و زیبا افتاده. هر چه هست، این بار درها موضوعی شده اند برای عکاسی. نه این که قبل تر نبوده باشند، نه! درهای قدیمی برای همه از عکاس و غیر عکاس، از عکاس آماتور، یا حرفه ای جذابیتی خاص دارند. آن ها خلق شده اند تا در قاب تصویر به ثبت برسند.

درها اشیائی هستند در طرح های گوناگون، اما آنچه آن ها را به سوژه ای جذاب برای عکاسی تبدیل می کند، قدمت است؛ درهایی قدیمی که حالا در مناطق شهری، کمتر پیدا می شوند. حتی می توان ادعا کرد که حتی گاهی در روستاها هم درها شمایلی شهری پیدا کرده اند.

درها با کوبه ها و گل میخ هایشان موضوع کتاب «درهای ایرانی» هستند. «هادی هراجی»، در کتابش درباره علاقه به عکاسی از درها گفته:«در سفرهای مختلفی که در سالهای متمادی به عنوان عکاس به نقاط گوناگون ایران داشتم، همواره برای سکونت می بایست زنگ یا کوبه ی دری را به صدا درمی آوردم و یا از در ورودی مهمانسرایی عبور می کردم. همین موضوع باعث شد تا به درها که به نظرم مرز میان غربت و آشنایی بودند توجه کنم.»

هراجی، در این توجه، درهای بسیاری را به ثبت رساند. این درها به شهرها و مکان های مختلفی تعلق دارند. از خانه ای در لاله چین همدان آغاز شده اند و به کاروانسرای شاه عباسی در مسیر نائین – یزد رسیده اند. در این بین درهای دیگری هم وجود دارند؛ در خانه ای در یزد، در تکیه معاون الملک در کرمانشاه، در یک امامزاده در شوشتر، در خانه ای در یزد و … حتی درهایی در تهران هم به ثبت رسیده اند. این درها به قبر آقا و کاخ گلستان اختصاص دارند.

ویژگی همه این درها هم قدمت است، اما برخی رنگ و رو رفته اند و برخی دیگر هنوز رنگی به رو دارند.

درهای ایرانی/ گزیده عکس های هادی هراجی از درهای ایرانی/ موسسه چاپ و نشر نظر

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.