صمدیان : تصویر سال، یک فرزند مشروع است

الهام صالح/ دوربین.نت: «کجایی بابا؟ تماس گرفته تا ببیند این روزنامه نگار سمج که در آخرین روزهای سال هم رهایش نمی کند، کجاست. او «آقای تصویر سال» است؛ «سیف ا… صمدیان». «آقای تصویر سال»، لقبی است که من به او می دهم. حتی می توان گفت:«بابای تصویر سال» و مگر نه اینکه می گوید:«تصویر سال، یک فرزند مشروع است»؟ در آخرین پنج شنبه سال، او را از کار و زندگی می اندازیم تا ساعتی میهمانش باشیم. میزبان، من و احسان رافتی را غافلگیر می کند. پیش از آنکه احسان رافتی، عکس بگیرد، اوست که از ما، سبزه و تنگ ماهی مان عکس می گیرد. آقای تصویر سال حتی پیش از اینکه من آغازگر سئوال ها باشم، نقش مصاحبه کننده می گیرد تا حرف ها و تصاویرمان در قالب یک گزارش تصویری کوچک ثبت شود. ما خیاطانی هستیم که در کوزه افتاده ایم. او «آقای تصویر سال» است؛ «سیف ا… صمدیان» و از فرزندش می گوید، از تصویر سال.»

این لید، مربوط به سال گذشته است؛ آخرین روز سال ۱۳۸۸ هجری شمسی که در آن صمدیان، از تصویر سال و آرزوهایش برای این جشن گفت. نگاه دوباره ما به این گفت و گو به بهانه برگزاری هشتمین جشن تصویر سال و فرا رسیدن سال جدید است. می توان با نگاه به این مصاحبه به این نکته رسید که صمدیان چقدر در جشن هشتم تصویر سال به آرمان هایش رسیده است.


بالاخره تمام شد. خستگی به تنتان مانده، یا این که رفع شده؟

یک سری خستگی داریم مثل خستگی باربری. در باربری اجباری طبیعتا خودت هم نخواهی عضلاتت بهت می گوید که بایست. اگر نایستی منقبض می شوند و این خستگی به تنت می ماند. کار تصویر سال نه اجباری است، نه اینکه شکل باربری دارد. شاید راهبری داشته باشد. یعنی خودش، اطرافیانش و بنده را به راهی می برد. طبیعتا نه تنها خستگی ندارد، بلکه روز به روز نشاط بیشتری به جسم و روحیه مان می دهد، حتی اگر سنمان از پنجاه گذشته باشد.

با توجه به اینکه شما خیلی از کارهای اجرایی را به تنهایی برعهده داشتید، این موضوع خستگی ایجاد نکرد؟

دیروز همه بچه هایی که دستی در کار تصویر داشتند و حدود ۳۰ نفر می شدند، اینجا جمع بودند. فکر نکنید که من تنها بودم. طبیعتا این ها به اضافه ۱۶۷۳ نفری که کار فرستادند، همه برای تصویر کار می کنند. حالا من کمی فضولی می کنم در کار بعضی از دوستان و دخالت هایی مانند چک کردن را دارم، به همین دلیل خودم دیده می شوم. این مساله مربوط به سال های زیر ۱۰ سال هر پروژه ای است. امیدوارم در سال دهم آنقدر قضیه جا بیفتد که با نبودن بنده هم کار به شکل درست و حتی سیستماتیک تر از سال های قبل ادامه پیدا کند. من دوره هفتم را دوره حدودا کامل شده ای دیدم در ایده هایی که داشتیم و امیدوارم امسال با افتتاح سایت تصویر سال این اتفاق هم به عینه رخ بدهد، هم هر کسی که اراده کند با یک کلیک به تاریخچه هفت ساله تصویر دست پیدا کند.

در نشست خبری تصویر سال هم گفتید: اگر من نباشم. خیلی روی این موضوع تاکید می کنید. مگر قرار است نباشید؟

مرگ باوری -منظورم فقط مرگ فیزیکی نیست- در من آنقدر طبیعی و جدی است که هر روز هم فکر می کنم روز آخر زندگی ام است و هم روز اول زندگی ام. یک دوستی شگفت انگیز بین مرگ و زندگی در من هست. وقتی می گویم نباشیم منظورم این نیست که از نظر سیاسی، یا اقتصادی شکست بخوریم یا حذف شویم، یک نکته طبیعی است. این انرژی ظاهری و تحرک های غیر طبیعی بنده از همین موضوع ناشی می شود.

جشنواره امسال چطور بود؟

این را من نباید بگویم، ولی فکر می کنم دو-سه مورد رکوردی داشت که بنده بی آنکه دلم به رکورد خوش باشد، به اتفاقی که رخ داد خوش است و اینکه  می شود کارهایی را انجام داد، ولی اگر انسجام بیشتری به آن بدهیم و بهتر برای آن برنامه ریزی کنیم، حتی با زمان طولانی می توان کارها را به درستی انجام داد، مثلا بخش جشنواره فیلم تصویر، بی آنکه من باورم شود، ۲۴ شب طول کشید و این در دنیا دو برابر بیشتر است از معمول جشنواره های جهانی. اینکه تعداد فیلم هایی که نمایش داده شد، ۲۵۳ فیلم بود با نشست های بسیار جذابی که فکر می کنم حتی در تاریخ سینمای ایران هم بی سابقه بوده، از ویژگی های جشنواره امسال بود که نمی توان آن ها را نادیده گرفت. درباره داشتن فضای بیشتر در خانه هنرمندان هم امسال، سال جدیدی بود که به ذهن آن هایی که پارسال ذهنشان به خاطر عدم نمایش عکس ها به صورت پرینت پریشان شده بود، آرامش داد. چهار سالن با نام چهار فصل با همت و پیگیری آقای جوزانی، افتتاح شد. باید از ایشان تشکر کنیم. این فضا باعث شد شکل زیباتری از یک نمایشگاه داشته باشیم که حدودا به شکل ایده آل ذهن من از خانه هنرمندان که هفت سال است یک مامن صمیمی خانوادگی شده، نزدیک شد.

شما در تصویر سال، ۶ دوره را پشت سر گذاشته بودید و امسال هفتمین دوره را طی کردید، به نسبت اعتمادها بیشتر شده بود.

اولین عنصر انرژی زا و محرک اصلی، اعتماد روزافزونی است که در هنرمندان نسبت به تصویر سال دیده می شود. این از تعداد هنرمندان به خوبی دیده می شود. شرایط امسال از نظر سیاسی، شرایط بسیار ملتهبی بود و کوچک ترین لغزشی در نوع فراخوان می توانست همه چیز را برعکس کند. یعنی شرایط طوری بود که خیلی ها انتظار داشتند تصویر سال اصلا برگزار نشود. عده کمی دوست داشتند جشنواره برگزار شود، اما می ترسیدند که لغزش داشته باشد به طرف یک نگاه سیاسی خاص. با توجه به فرمولی که از روز اول در ذهنم شکل گرفته، دیدم که شدنی است و چه بهتر که امسال اتفاق بیفتد و به قول معروف پشت تصویر سال، باد نخورد تا این اتفاق نزدیک هفت سال، زمین گیر نشود، چون در کشوری که ما در آن زندگی می کنیم، اتفاقات می تواند دست به دست هم بدهد و یک مکث را به یک توقف قطعی تبدیل کند. فرمول ذهنی من که تا به حال موفق بوده، این است که ما سعی کردیم ماورای سیاست با مساله فرهنگ و هنر برخورد کنیم. ماورای سیاست نگاه کردن به این معناست که اول باورمان بشود که فرهنگ، جزئی از سیاست نیست، بلکه سیاست، جزء کوچکی از فرهنگ یک جامعه است. وقتی این باور، ذاتی شود طبیعتا گروه­ها و تشکل های سیاسی، در حرکت ها و جمع بندی های فرهنگی-هنری چنین حرکتی، جایگاهی ندارد. ایده دیگری که همیشه به ما کمک کرده جمله ای است که من همیشه گفته ام و چند جا هم چاپ شده؛ هیچ هنرمند اصیلی، به هیچ دولتی (حتی از نوع خوبش) احتیاج ندارد، ولی هر دولتی به هنرمندان اصیل احتیاج دارد. این دو فرضیه ای که برای من قطعیت پیدا کرده، کاری کرده که هم راه برای ما باز شده و هم هنرمندانی که می خواهند فارغ از هیاهوی سیاسی در این جهان –نه فقط ایران- کارشان را انجام دهند، با طیب خاطر بیشتری وارد این حرکت جمعی شوند. طبیعتا نگاه سیاسی داشتن، یا حواس جمع راجع به اتفاقات سیاسی جهان داشتن، مقوله دیگری است که مورد بحث من نیست و هر انسانی موظف است نسبت به این قضایا واکنش قابل رویت یا ناپیدا داشته باشد.

پس با توجه به صحبت هایتان در فراخوان خیلی دقت کردید.

زیباترین کاری که می شد در رو در رویی با تاریخ انجام داد در فراخوان، انجام شده. جمله اصلی فراخوان این بود که: به علت عدم امکان ارائه تصویر تمامی ابعاد انتخابات فعلا -با تاکید بر فعلا- دریافت و ارائه آثار در بخش انتخابات ریاست جمهوری ایران، امکان پذیر نیست. علیرغم اینکه از قبل به روال گذشته پیش بینی کرده بودیم که بخش ویژه عکاسی مان، عکاسی از انتخابات ریاست جمهوری ایران باشد.

عکس های این بخش را ارائه نکردید، اما حرفتان را هم زدید.

اینکه حرفم را زدم یا نه، مهم نیست. مهم این است که برای خودم یک بهانه که نه، یک منطق تاریخی پیدا کردم. من و کسانی که فراخوان را خواندند و در جشنواره شرکت کردند -و حتی تعداد شرکت کنندگان هم بیشتر شد- همه از یک درک جمعی قابل قبولی از اتفاقاتی که در ایران رخ داد، برخوردار بودیم و رسالت هنری تک تک ما راجع به این اتفاق و این موضوع در رابطه با هنرمندان هر دو گروه رو در روی هم صدق می کند و چیزی نبود که فقط برای یک طرف باشد، این بدون مرز بودن در کوچک ترین مسائل حسی و اجتماعی هنرمندان در تصویر سال وجود دارد. بدون مرز بودن به معنای بی هویت بودن و بدون چهارچوب بودن نیست. یک چهارچوب داشتن در عین بدون خط و مرز بودن است.

فکر می کنم با تاکید بر قید «فعلا» هیچ عکسی در این رابطه دریافت نکردید.

این را اعلام کردیم که طبیعتا عکسی دریافت نکنیم که باعث بشود پس بدهیم. ولی معنای فعلا این است که همه دنیا در رابطه با مسائل ایران دچار یک نوع سردرگمی و عدم قطعیت است، ما هم در این دایره سرگردانیم. این به معنای بر حق بودن یا بر حق نبودن حرکت های ما در این ۳۰ سال نیست. به معنای موقعیت خاص و بسیار حساسی است که از لحاظ جغرافیای اول اقتصادی و سوق الجیشی منطقه وجود دارد و هنر و فرهنگ و سیاست را به شکل گردابی در خود می پیچاند. در جهان امروز، هیچ سیاستمداری در دنیا راجع به آینده دنیا و به ویژه ایران، قطعیت کلامی ندارد. به همین دلیل، «فعلا» معنای منطقی دارد که هر وقت شرایط ایجاد شد، قطعا مهم ترین اتفاق تاریخ سیاسی-اجتماعی ایران که انتخابات اخیر باشد، تصاویر آن بدون جبهه گیری و جهت گیری خاصی نشان داده شود. برای مثل من که بیش از ۱۷ سال در رشته عکاسی مطبوعاتی تدریس کردم، تحمل و اجرای این ممنوعیت بسیار تلخ و حتی می توانم بگویم شاید زشت بود.

یکی از انتقادهایی هم که از سوی برخی از عکاسان مطرح شد، در همین زمینه بود و اینکه ای کاش شما این بخش را هم نشان می دادید. برای این دسته چه پاسخی دارید؟

این دسته بهتر است در کره مریخ برای زندگی جایی رزرو کنند و مغزشان را هم بگذارند در آسیاب بادی های مریخ، باد بخورد، چون می گویند آسیاب های بادی مریخ خوب کار می کند -این را حتما بنویسید- شاید به این شکل بفهمند که در کجای جهان ایستاده اند و اصولا باید خیلی خام باشند که فکر کنند چنین اتفاقی، شدنی است. اصلا هم منظورم این نیست که اجازه می دهند یا نمی دهند. اصولا ذهنیت باید کمی معقول باشد. در شرایط ملتهب سیاسی، امکان اجرا نداری. می توانی عکس ها را نمایش بدهی، اما به چه قیمتی و چه حقی؟ منظورم منطق انسانی کار است. به چه حقی می توانی تصاویر مردم را پخش بکنی؟ یا به چه حقی فکر می کنی حق با این گروه است که دو تا عکس داشته باشد؟ این مساله باید در کلیت عکس ها جا بیفتد، نه با تصمیم یک نفر یا دو نفر یا یک گروه سیاسی، بنابراین جامعه باید به سلامت برخورد و دموکراسی واقعی ذهنی برسد که آدم ها بفهمند که چی می گویند و چی می خواهند. من اصولا جوان بازی را دوست ندارم، به همین دلیل است که راضی نیستم یک لحظه به لحاظ سنی به دیروز بازگردم، چون همین الان از نظر ذهنی و جمع بندی انسانی مسائل، کلی به خودم بدهکارم.

مهم ترین انتقاداتی که به تصویر سال مطرح شد، چه بود. یکی از این انتقادات، تاخیر در زمان برگزاری جشنواره بود.

تاخیر دست من نبود، بلکه به مسائل انتخابات مربوط می شد. در رابطه با بخش های دیگر، یک عده انتقادات حرفه ای دارند و یک عده، انتقادات آماتوری. آماتوری به معنای ذهنیت و نوع بیان است. یک عده هم که تو هر کاری انجام بدهی، قرار است انتقاد کنند. من برای این عده آدرس خاصی نمی توانم پیشنهاد کنم. قبول دارم در شکل اجرایی، مشکل داشتیم و اصلی ترین مشکلی که هنوز وقت نشده من و شما به آن برسیم، مشکل اقتصادی است. بودجه های میلیون دلاری که نداریم، پس طبیعتا کار به جایی می رسد که در اجرا نمی توانیم دست و دل بازی آنچنانی داشته باشیم، حتی ترس و لرز پاس نشدن چک ها خیلی بیشتر از مسائل دیگر است. ولی این کار و عظمت آن برای من آنقدر شیرین است که دوست ندارم حالت آن کانال های تلویزیونی خارج از کشور را بگیرم که دست تمنا و به نوعی دست گدایی دراز می کنند به سمت آدم ها و گروه های مختلف. انتظاری که دارم این است که جایی مثل شهرداری تهران بداند که این حرکت با این ابعاد، در تهران چه معنایی دارد. همین طور که در شهری مثل پاریس، معنای خاص خود را دارد و همه حرکت های آن را شهرداری پاریس حمایت می کند و کسی از خودش بوجه نمی گذارد یا مثل ما مضاربه نمی کند. یکی- دو سال است سازمان فرهنگی-هنری شهرداری تهران از ما حمایت می کند، حمایت موزه هنرهای معاصر را هم که همیشه داشته ایم، ولی چیزی که دستمان می آید اگر تک تک حساب کنیم، یک هفتم یا یک دهم بودجه اصلی می شود و اگر همه را با هم حساب کنیم، با هاکوپیان و موزه و سازمان فرهنگی هنری شهرداری، به یک سوم بودجه هم نمی رسد. این کار بسیار اسفنا­کی است که ما تکرار می کنیم و امیدوارم از سال دیگر اسپانسرهایی داشته باشیم که شاید روزی ادامه دهندگان تصویر سال به سودی هم برسند، منظورم از سود، حداقل دستمزدشان است.

به منتقدان حرفه ای اشاره کردید. این منتقدان چه انتقاداتی را مطرح کردند؟

پیشنهادهای حرفه ای دادند مثل اینکه از شناسایی آم ها نه اینکه صرفنظر کنیم، بلکه این شناسایی صرف را کنار بگذاریم و مرزهای هنری مشخص کنیم، مثلا در بخش عکاسی، به شرکت کنندکان موضوعات و مجموعه عکس کار کردن را یاد بدهیم. این ایده آل ها را باید در دوسالانه های ایران که با بودجه دولتی اداره می شود، دنبال کنیم. ایده خوبی است که علاوه بر شناسایی هنرمندان به آن ها خط هم بدهیم. ما سعی کردیم این کار را در انتخاب آثار و در جمع بندی آثاری که به صورت پراکنده به ما ارسال می شود، در قالب هایی که برای عکس های مختلف در نطر می گیریم، انجام بدهیم. برنامهه ای مانند داشتن یک برنامه سینمایی چاپ شده، از آرزوهایی است که سینماروهای حرفه ای این بخش از هنر ایران دارند.

برویم به سمت بخش عکس. امسال در دو بخش آزاد و جوان، کمیت عکس های ارسال شده به جشنواره بیشتر شده بود.

طبیعی است. انقلاب دیجیتال هم حسن دارد، هم خطر. حسنش این است که به خیلی از درگیری های تکنولوژیک و وقت گیر عکاسی، خاتمه داده. با یک دوربین همه جور آماده می توانی به جنگ دیدن و ثبت کردن بروی. این مساله چون امکان عکسبرداری متعدد از یک موضوع را فراهم کرده، خطر گیج تر شدن ذهن های پریشان را بیشتر کرده، ولی امکان بیشتری به افراد حرفه ای می دهد، یعنی تو اگر بدانی از چه چیزی می خواهی عکس بگیری، هر چه بیشتر عکس بگیری، عین ثواب است. اما اگر ندانی چی داری می گیری و برای چی داری می گیری، دو تا عکس هم زیاد است. قبلا به خاطر نداشتن امکانات دیجیتال، نگاتیو برایمان سهل الوصول نبود و گران تمام می شد. حالا عکاسی که عکاس است و به جای نگاه کردن به دیدن رسیده، اگر جایگاه درست نگاه به موضوع، اندازه نگاه به موضوع و زاویه اش را پیدا کند، برای ثبت لحظات نادر، حق دارد تعداد بیشتری عکس بگیرد. دوربین دیجیتال باعث شده تعداد عکسبردارها زیاد شود، ولی به همان نسبت تعداد عکاس ها کم شده. عکسبردارها عین آینه جلو اتفاق می ایستند و فکر می کنند با ثبت زیبایی طبیعت یا تلخی یک اتفاق، کار دشواری انجام داده اند. اگر دقت کنید، می بینید در این سال ها عکاسان خوبی که بتوان روی آن ها حساب کرد، کمتر داریم چون رقابت ها سطحی تر و کوچک تر شده. بنابراین ما با تعداد زیادی از عکس در تصویر سال مواجهیم. پارسال از هر صد عکس، یک فریم انتخاب کردیم. این مساله برای انتخاب کننده واقعا تلخ است که ۹۹ عکس یا عکاس را ناامید کند، ولی از یک طرف چاره­ای نیست. پارسال حتی اگر سقف خانه هنرمندان را هم عکس می زدیم، باز هم جا کم می آوردیم. ولی امسال با چهار سالنی که اضافه شد، دستمان بازتر شد و انتخاب ها از هر ۱۰۰ عکس به دو یا سه فریم عکس هم رسید. امیدوارم که سال های دیگر باز دقت و سختگیری مان در انتخاب عکس ها بیشتر شود تا عکس های کمتر و راهگشاتری داشته باشیم تا بجز زیبایی بصری و لذت عکاسانه از دیدنشان به آموزش روی دیوار با انتخاب و نوع چیدمان هم برسیم.

عکس هایی را که به دو بخش آزاد و جوان ارسال شده، چطور ارزیابی می کنید؟

در بخش جوان، آدم بیشتر احساس ذوق و شوق دارد.

اتفاقا من برعکس فکر کردم. به نظرم رسید به قول شما عکسبردارها در این بخش بیشترند.

نه! عکاس های آزاد بیشتر به تنبلی عادت کرده اند و می خواهند از روش های تکراری و راه­ های رفته استفاده کنند. جوان ها ریسک پذیرند و این خصوصیت، آن ها را به عکاس بودن بیشتر نزدیک کرده. این یکی از ویژگی های بخش جوان است.

این سختگیری در بخش عکس به خاطر کمبود فضاست؟

تعداد عکس های رسیده در این بخش، خیلی بالاست. از هزار و ششصد و خرده ای نفر که در جشنواره شرکت کردند، بالای هفتصد- هشتصد نفر عکاس بودند. به همین دلیل، عکاسی بخش های مختلف دارد.

عکس ها نسبت به سال های قبل بهتر شده بود؟

طبیعتا بهتر شده بود. پارسال، یا سال قبل از آن عکس هایی داشتیم که هیچ وقت گرفته نخواهد شد، به ویژه در بعد خبری. امسال که نتوانستیم عکس های بخش انتخابات را نمایش بدهیم، عکس هایی گرفته شده که برای دیدن مشابه آن ها باید سال های سال صبر کنیم. اصولا با اینکه می دانم عکس ها با دقت و خست انتخاب شده، اما همین طور که قدم می زنم، می دانم می توان تعداد آن ها را نصف کرد. این عکس ها از میان آنچه بوده، درست است ولی در نگاه عکاسانه، خیلی از این عکس ها می تواند وجود نداشته باشد. عده ای هم فقط این بخش را می بینند و می گویند چرا اینقدر عکس هست. نمی دانند ما با دنیایی مواجهیم که به تپش و زنده بودن نیاز دارد. یک جوان با انتخاب یک عکس، یک سال انرژی می گیرد، یک سال می دود و یک سال خلاقیت ذهنی اش را راه می اندازد و درست برعکس، اگر یک عکس را بی دلیل انتخاب کنیم، خیانت کردیم در حق جوانی که می توانست در یک رشته دیگر موفق شود.

در بخش عکس سعی کردید کیفیت عکس ها از نظر چاپی بهتر شود.

ما همیشه در چاپ عکس مشکل داشتیم، به ویژه در عکس های سیاه و سفید نمی توانستیم به تونالیته واقعی سیاه و سفید برسیم، همیشه تن رنگی قهوه ای، آبی و سبز داشتیم. اما امسال دستگاهی حرفه ای خریدیم با شرایط پرداخت خاص که به ما فشار اقتصادی زیادی آورد. اگر دقت کنید، می بینید که ما در تصویر سال، عکس سیاه و سفید به این خوبی و عکس رنگی به این درستی نداشتیم. به رضایتی رسیدیم که اگر قرار باشد برگزیده های این نمایشگاه به صورت سیار در داخل و خارج از کشور برگزار شود، عکس ها در چاپ کیفیت جهانی پسند داشته باشد.

در بخش های دیگر هم این حساسیت وجود داشت؟

کار بسیار ارزنده ای که امسال انجام دادیم، نمایش فیلم های بخش جوان در دو روز متوالی و با حضور داوران بخش فیلم بود. آقای فرزاد موتمن، مرتضی پورصمدی، حمید جبلی، تورج اصلانی و شهرام مکری در داخل سالن، فیلم ها را همراه با سازندگان آن ها دیدند. کار جالب دیگری که انجام دادیم این بود که سازندگان فیلم ها، قبل از نمایش، خودشان و فیلمشان را معرفی کردند. این کار برای اولین بار در ایران اتفاق افتاد. در انتخاب فیلم ها در بخش انتخاب اولیه، بیشتر از ۴۵۰ فیلم وجود داشت که ۲۰۰ فیلم را کنار گذاشتیم چه از نظر کیفیت، چه به لحاظ تشابه های موضوعی یا تکنیکی، یا زیاد بودن آثار. با این ۲۰۰ فیلم با روشی انسانی برخورد کردیم. ۷-۸ جوان فیلم بین فیلم ها را دیدند و به آن ها نمره مثبت و منفی دادند. من فیلم هایی را که نمره منفی گرفته بود، دوباره دیدم تا به یک جوان با استعداد، ظلم نشود یا برعکس به یک جوان بی­استعداد، دور داده نشود.

گفتید بخش سیار، فکر می کنید این بخش چه زمانی راه اندازی شود؟

سال هاست از کشورهای مختلف برای برگزاری نمایشگاه، تقاضاهایی داریم. از کانادا و از ایتالیا که به طور جدی سه شهر در آن اعلام آمادگی کردند در بخش فیلم، عکس، کاریکاتور و گرافیک ایران معاصر، ولی چون بسته بندی حرفه ای این کار، یا ذهنیت اجرایی این کار را پیدا نکرده بودیم، این اتفاق رخ نداد. انشاا… از امسال با بسته بندی خوب در شهرهای مختلف دنیا این نمایشگاه برگزار شود و همراه با برگزاری نمایشگاه، تعدادی از هنرمندان به عنوان مهمان در این شهرها حضور یابند. امیدوارم این اتفاق، تصویر سال را به یک موضوع سالانه مداوم تبدیل کند.

گفتید که این نمایشگاه، می تواند یک کارگاه آموزشی باشد. چقدر به این حرف اعتقاد دارید؟

برای کسی که اهل تصویر باشد، در تک تک فریم هایی که برگزیده کارهای گرافیست های معروف ایران است تا آثار جوان ها، کاریکاتورها و در تک تک عکس ها، از لحاظ بصری؛ سلیقه ای هست که اگر این ها را در ذهن خود به هم وصل کند و با تجربه داشته و نداشته خود، آن ها را تطبیق بدهد، قطعا به آموزشی عینی می رسد.

بین افتتاحیه ای که شهردار تهران و سردار طلایی در آن حضور داشت و اختتامیه، کدام را بیشتر دوست داشتید؟

آن مراسم، افتتاحیه ما نبود. افتتاح سالن های چهار فصل بود که آگاهانه با افتتاح تصویر سال همزمان شد، اما چون از قبل هماهنگ نشده بود برای ما شکل افتتاحیه رسمی نداشت و ما حتی از خیر برگزاری مراسم افتتاحیه تصویر سال گذشتیم.

با این حساب، اختتامیه را دوست داشتید.

بله طبیعتا! چون یک عده جوان جایزه می گیرند و خوشحال می شوند. اختتامیه امسال با حضور محمود کلاری عزیز، گرم تر شد، پارسال هم خانم معتمدآریا در مراسم اختتامیه حضور داشت. سعی می کنیم در مراسم اختتامیه از چهره های خوش نام و دوست داشتنی هنری استفاده کنیم.

حالا که جشنواره تمام شده، حستان چیست؟

من خیلی کارهای نکرده دارم به عنوان یک عکاس و به عنوان یک فیلمساز مستندکار. همین الان اگر شروع کنم، ۱۰ سال مداوم کار دارم که باید کارهایم را جمع کنم. ولی تصویر سال، یک فرزند مشروع است که افتاده در دامنم و تا آن را به مرحله درستی از زندگی اش نرسانم، نه او ول کن است نه من. کارهای دیگر، سوت می زنند و من را صدا می کنند و من می گویم صبر کنید این بچه در حال تاتی تاتی است. وقتی دیدم که راه می رود و دیگر نمی افتد، می پیچم توی کوچه بغلی. این کوچه، یک کوچه بسیار شخصی است، ولی با انتهای عمومی.

اشتراک گذاری

۱ یک پینگ

  1. پینگ بک: شگفت بچه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.