اتاق اندیشه

الهام صالح/دوربین.نت:«دیدن با چشم های عکاس»، این نخستین نکته ای است که در نخستین صفحه از «اتاق روشن» مطرح می شود. همین ابتدای کار می توان فهمید که با کتابی از نوع کتاب های معمول روبرو نیستیم. این کتاب، قرار است اندیشه هایی را بیان کند و اندیشه هایی را انتقال دهد. و نکته ای که همان ابتدا به آن اشاره می شود، دیدن با چشم های عکاس است، اتفاقی که نویسنده کتاب را به تعجب وامی دارد:«روزی، خیلی پیش از این، اتفاقا عکسی دیدم از ژروم، کوچک ترین برادر ناپلئون که در ۱۸۵۲ گرفته شده بود. با حیرتی که هنوز هم قادر به کاستنش نیستم دریافتم: من چشمانی را می نگرم که امپراتور را نگریسته است.»

«رولان بارت»، نویسنده کتاب در این اندیشه، تنهاست پس آن را از یاد می برد، اما شوق او به عکاسی، فرهنگی تر می شود. او خود را معیار شناخت عکاسی می سازد تا دریابد که جسمش از عکاسی، چه اطلاعاتی دارد و به این نتیجه دست می یابد:«دیدم که یک عکس می تواند نتیجه کنش هایی(یا عواطفی، یا نیت هایی) سه گانه باشد: کردن، تن دردادن، نگریستن.» به این شکل، اندیشه های او شکل می گیرند و به تبع آن به کتاب منتقل می شوند.

«عکس-پرتره دور بسته ای از نیروها است. چهار منبع-تصویر این جا در تلاقی اند، به مقابله ایستاده اند و یکدیگر را تحریف می کنند. پیش روی عدسی، من هم زمان: من همانم که فکر می کنم هستم، هم همانم که دلم می خواهد دیگران فکر کنند که هستم، هم همانم که عکاس فکر می کند که هستم، و هم همانم که او برای عرضه هنر خود به کارش می گیرد.» این ها حرف های کتاب است، حرف هایی که یک بار خواندشان دردی دوا نمی کند. این­ها اندیشه های نویسنده است، اندیشه هایی که یک بار شنیدن برای درکشان کمکی نمی کند. «اتاق روش» را باید چند بار دید و با تمام وجود در تماشای آن غرق شد.

این کتاب، نگاهی جدید از عکاسی به وجود می آورد. نه! این کتاب، اندیشه ای نو پدید نمی آورد. اگر اندیشه ها در این سمت و سو نباشد، اگر اندیشه ای وجود نداشته باشد، از اتاق روشن کاری ساخته نیست. اتاق روشن، فقط می تواند اندیشه هایی را که وجود داشته، جهت بدهد.

رولان بارت در کتابش، نگاهی جدید از عکاسی به وجود می آورد. بخشی از این نگاه، جان بخشی عکس است:«در این برهوت غمبار، ناگهان عکسی در من اثر می کند؛ به من جان می دهد.» اما این یک نگاه یک طرفه نیست. به اعتقاد نویسنده، عکس نیز به او جان می دهد و ناگزیر این جاذبه، این کشش دو سویه را «جان بخشی» نام می نهد.

گاهی ناهمگونی پدیده هاست که عکس ها را برای نویسنده جذاب می کند. این اتفاق در عکس های «کوئن وسینگ» هلندی رخ می دهد. عکس های او برای رولان برات جالب اند:«بیشترشان برایم جذاب بودند، چون درشان همین دوگانگی تازه یافته را می دیدم.» سربازها و راهبه ها، شیون یک مادر و دختر به خاطر دستگیری مرد خانواده، نویسنده این دوگانگی ها را می بیند و سعی می کند در فرآیند انتقال اندیشه ها، توجه مخاطب کتاب را هم به این اتفاق جلب کند.

دو نکته را در انتخاب این کتاب باید مورد توجه قرار داد. یک؛ اگر اندیشه ای وجود نداشته باشد، از اتاق روشن کاری ساخته نیست. اتاق روشن، فقط می تواند اندیشه هایی را که وجود داشته، جهت بدهد.

دو؛ یک بار مطالعه این کتاب، به مخاطب کمک نمی کند. حرف هاای نویسنده را باید چند بار خواند، اتاق روشن را باید چند بار دید…

اتاق روشن/ نویسنده:رولان بارت/ مترجم:نیلوفر معترف/ نشر چشمه

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.