یادداشت/عکاسی و بیشتر از آن در سایه امر واقعی

یادداشت / نگاهی به نمایشگاه عکس “کجواج ها” / فاطمه طاهری

در تبا – تب روزهای گرم تابستان در گالری سایه نمایشگاه عکسی در حال برگزاری است که کمی با نمایشگاه های عکس معمول متفاوت است. این نمایشگاه با عنوان “کجواج ها” فصل اول از پروژه ای بزرگتر به نام “روزمرگی های معاصر” است که به نمایشگاه گردانی علی میراسماعیلی برگزار شده است. رویکرد کجواج ها که ماحصل حداقل ۱۸ ماه کار هنرمندان آن است، تصویر کردن فاصله میان شک و یقین و مواجه انسان معاصر با امرواقعی است.
هنرمندان با بهره گیری از مدیوم عکس اما بدون تقید خود به پایبندی به شکل تعریف شده و معمول آن، به بیان روایت خود از ارتباط خدشه دار انسان معاصر با واقعیت دست زده اند و هریک به شیوه ای تعریف خود را ارائه کرده اند.
با گذر از درب ورودی با استیتمنت کلی پروژه روبرو میشویم، توضیحی که مخاطب را به رویارویی با آثار دعوت میکند. در سمت راست، آثار بنفشه عرشی با سه رویکرد مجزا ارائه شده اند. بر یک دیوار سه قاب موجود است که در قسمت بالای آن عکسی بزرگتر و در پایین مجموعه ای از عکس های کوچکتر- که بنظر میرسند در همان فضای عکس بزرگتر گرفته شده اند – قرار دارد.مخاطب با دیدن عکس بزرگتر به تنهایی میتواند برداشتی برای خود داشته باشد اما در مواجهه و تقابل با عکس های کوچکتر در برداشت قطعی خود دچار تردید خواهد شد.
روی دیوار دیگر با سه قاب از صفحات متفاوت روزنامه های مختلف روبرو میشویم. درهرقاب صفحه ای از یک روزنامه با تیتر خبری متفاوت اما تصویری مشترک درمیان هر متن، مخاطب را با این سوال روبرو خواهد کرد که آیا متن واقعیت را روایت میکند یا تصویر؟ اصلا کدام متن و تصویر از این سه قاب راوی واقعیت هستند؟

بر دیوار دیگر نیز سه قاب موجود است با تصویری مشترک و هدست هایی در زیر هریک. صداها در هردستگاه گفتگویی است میان دو نفر که هر بار متفاوتند. کدام گفتگو به تصویر مربوط است؟ کدام روایت واقعیت را بازگو میکند؟
بعد با کارهای معصومه شصتی مواجه میشویم. او که خود معمار است با عکسهایی معمارانه واقعیت را به چالش کشیده است. عکس ها طوری به دیوار نصب شه اند که مخاطب میتواند آنها را به هر جهتی حرکت دهد. عکس ها طوری گرفته شده اند که در نهایت جهت واقعی و درست عکس مشخص نیست و مخاطب را با این چالش روبرو میکند که با وجود این همه پیشرفت در عصر حاضر حتی نمیتوان در رابطه با جهت یک تصویر به طور قاطع تصمیم گرفت.
در ادامه کارهای الهه زکوی قرار دارند. قاب هایی با تصاویری ثابت در زمینه و عکس افرادی در پیش زمینه که امکان جابجایی دارند. الهه زکوی درباره روند تولید آثارش توضیح میدهد که عکس ها از میان عکس های مستند خبرگزاری های مختلف انتخاب شده اند. عکس های پس زمینه به خواست هنرمند تغییراتی دارند و عکس های پیش زمینه به انتخاب او از عکس های اصلی جدا شده اند. هدف از این نوع ارائه آن است که مخاطب را میان واقعیت تغییر یافته و تحریف شده قرار دهد. تصاویر با آنکه واقعی هستند اما دقیقا واقعیت نیستند. مخاطب باجابجایی عکس های پیش زمینه به این برداشت میرسد که واقعیت به راحتی میتواند تغییر کند. هر قاب راوی فاجعه ایست در جهان امروز. اتفاقاتی چون جنگ، حملات تروریستی، مهاجرت اجباری، کودکان کار، ازدواج های اجباری و چیزهایی ازین دست؛ واقعیاتی که متعلق به جغرافیای خاصی نیستند و هر روز در گوشه ای از جهان با انبوهی از تصاویر آنها روبرو میشویم. در ارائه ای دیگر از کارهای الهه زکوی تصاویر جدا شده پیش زمینه قاب هایش و تصاویری بیشتر روی دیواری به وسیله پرژکتور نمایش داده میشوند. برای تاکید بر این نکته که اتفاق هایی نظیر آنچه در قاب ها نمایش داده شده و بسیار بیشتر از آنها در حال روی دادن است بدون آنکه مخاطب بتواند با قطعیت تشخیص دهد که به کدام جغرافیا تعلق دارند.

در بخش دیگر نمایشگاه کارهای هاجر کربلایی با قطعی بزرگ روایت خود را بیان میکنند. بر یک دیوار دو قاب بزرگ وجود دارند که سمت چپ آنها عکسی رنگی موجود است و سمت دیگر بخشی خالی به اندازه همان عکس. عکس های این دوقاب با اینکه روایتی طبیعی از زندگی روزمره دارند اما عکس های چیدمان شده اند. بر دیوار روبرو دو قاب با همین رویه موجودند با این تفاوت که عکس های آنها مستند هستند. بر دیوار دیگر اما یک قاب وجود دارد که عکس سمت چپ به شکل بزرگ و همان عکس در سمت راست با کارکرد تبلیغاتی تصویر شده است. به این ترتیب هنرمند برداشت ذهنی مخاطب را دگرگون میکند. کدام عکس ها مستند و کدام چیدمان هستند؟ چه معیاری برای سنجش و تشخیص عکس های مستند از استیج وجود دارد؟ آیا عکس ها واقعیت را روایت میکنند یا بخشی از بازی تبلیغاتی رسانه ها هستند؟
در انتها کارهای ماهنو شیرزاد قرار دارند. قاب هایی تلفیقی از تصاویر و صداهای منتاژ شده همراه هر تصویر. هنرمند در هر قاب واقعیت تازه ای را با ترکیب سه عکس مستند ایجاد کرده است. صداها نیز هریک درمورد یکی از عکس ها توضیح میدهند اما شنیدن آنها به طور همزمان و در عین حال رویارویی با تصویر، مخاطب را به این چالش دعوت میکند که کدام صدا در رابطه با کدام بخش از تصویر است. کدام صدا واقعیت را روایت میکند و آیا این بازتولید از واقعیت، میتواند خود واقعیت یا بخشی از آن باشد؟
با استناد به جمله ادوارد استایکن (عکاس امریکایی) که گفته است: “هر عکسی از آغاز تا پایان یک نسخه قلابی از واقعیت محسوب میشود.” میتوان گفت این مرز باریک میان واقعی بودن و تردید در واقعی بودن در ذات عکس وجود دارد و این نمایشگاه عکس به بهترین شکل به بیان معاصری از آن رسیده است.

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.